اعدام به معنی قتل عمدِ سیتماتیک و قانونی است که توسط حکومت اجرا میشه، تجربه چند دهه کشورهای مخالف اعدام و اجرا کنندهٔ اعدام نشون میده که این مجازات هیچ وقت نتونسته باعث کاهش جرائم و بالا رفتن امنیت در جامعه بشه و خشونت ناشی از اجرایی این حکم یا مجازات به شکل علنی و عینی متقابلا توی همون جامعه انعکاس پیدا میکنه. البته به یاد داشته باشیم که اعدام به مشابه یک ابزارِ حذفِ مخالف و خاموش کردنِ صدای دگراندیشان در حکومتهای دیکتاتوری استفاده میشه و بیشتر کاربرد ایجاد رعب و وحشت و نشان دادن چنگ و دندان برای مخالفان است، ولی با این حال این کار هم نتوانسته در طولانی مدت حافظِ این حکومتها باشد و بلعکس آنها را به پرتگاهِ سقوط نزدیک کرده است. هرچند اعدام در اینگونه حکومتها مختص به مخالفان سیاسی نیست ولی تمام اعدامها چه مخفیانه و چه در ملأ عام به منظورِ همان ایجاد رعب و وحشت و نشان دادنِ اقتدارِ پوشالی حکومتِ دیکتاتوری صورت میگیرد. حکومتهایی که معمولان فساد و دزدی و بی بند و باری و روابط در آن حرف اول را میزند و در اصل بانی تمامِ به اصطلاح فسادها و جرائم خودش است چطور میتواند بدون ریشه کن کردن سر منشأ مشکلات که از خودش به جامعه بروز پیدا کرده آنرا از بین ببرد؟ یا سوال اساسی اینه آیا میخواهد آنها را از بین ببرد؟ جواب خیر خواهد بود، به این دلیل که از بالا تا پایینِ این حکومتها غرق در فساد و دزدی و جنایت هستند و با جنایت زنده خواهند ماند و چرخهای نظامشان با جنایت و فساد به چرخش ادامه خواهد داد.
اگر بنا بر این بود که با اعدام امنیت به جامعه تزریق بشه و جرائم به حداقل برسد در کشورهایی چون چین (البته در حالِ حاضر متوقف شده) و ایران که رکوردارِ اعدام در جهان هستند، باید امنیت در سطح مطلق میبود و جرائم به حداقل ِ غیر قابل ذکر میرسید، در حالی که در ایران هر روز شاهدِ افزایش جرائم و ناامنی بیش از پیش هستیم و ناکارآمدی حکومت در زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر روز وضعیت را وخیم تر از قبل خواهد کرد.